۱۳۸۸/۰۴/۲۸

نامه ای از یک ایرانی آزاده به آیت الله یزدی

گوشه ای از خدمات آیت 1000000000 یزدی


آیت الشیطان یزدی؛


آیا پرونده اختلاس فرزند دلبندتان حمید یزدی در رابطه با کارخانه لاستیک سازی دنا و شش دارو سازی بزرگ ایران و اخذ وام سه میلیارد تومانی از بانک ملت که با اسم جعلی و اسناد جعلی اقدام به اخذ وام کرد که پس از پیگیریهای وزرات اطلاعات مشخص شد که در تمام پروندها جناب عالی‌ پشت پرده هستین و امر چنین اعمال زشتی رو به فرزندتان داده بودین. همچنین اخذ رشوه‌های کلان در دفتر بازرسی ویژه و پیگیری قوهٔ قضایه توسط پسرتان، بالا کشیدن کارخانه پارچه بافی‌ کرمان که صاحب کارخانه رو به خاک سیاه نشوندید و پرونده ایران مارین سرویس که با همکاری گروهی از مدیران وقت وزارت اطلاعات و فلاحیان بالا کشیدید و میلیاردها دلار به بیت المال ضرر زدین، آیا ساکت کردن جمال بهادری معاون بازرسی ویژه پیگیری قوهٔ قضایه که الان در زندان اوین می‌باشد در این راستا نیست؟چرا که جما ل بهادری تهدید به افشا تمام اسناد و مدارک شما کرده بود؟ آیا همه این اعمال فرموده امام زمان(عج) شما بود؟، امیدوارم به علت ترس از افشا این پرونده‌ها ارادت قلبی خود به احمدی نژاد را اعلام نکرده باشید، وگرنه این همه ارادت به احمدی‌نژاد چه توجیهی‌ دارد؟ انسانهای فاسق مانند تو زیاد هست اما پرونده تو نزد ملت ایران مختوم نخواهد شد.

آیت الشیطان یزدی، محمد به کمرت بزنه، ما هی‌ حیا میکنیم، که فسادهای اخلاقی‌ تو و خونوادت رو نگیم اما مجبورمون میکنی‌ که عنوان کنیم.


تو دفتر بازرسی ویژه تو فردی بود به نام مشهدی که مستقیم برا تو کار میکرد و فرد شناخته شده‌ای هم هست. الان هم در قوه قضایه حضور داره. پرونده فردی به نام آقای رنجبر که یکی‌ از کارخانه داران قم بود برای رسیدگی به تخلفات دادگاه به دستش رسید.‌ پیگیرکننده پرونده همسر آقای رنجبر بود که در برجهای سامان سکونت داشت. خانمی فوق العاده زیبا با دو فرزند، چند بار که به دفتر جناب عالی‌ با هماهنگی‌ مشهدی مراجعه کرد شما به ایشان گفتین این مرد لایق تو نیست، که نوار مکالمات شما هنوز در وزارت اطلاعات موجود هست. اگر کسی‌ در اون وزارت شرف داشته باشه این نوارها رو افشا می‌کنه. و بالاخره همسر زندانی رو مجبور به طلاق از همسرشون کردین که به صیغه شما در بیاد.. روز‌های پنج شنبه بعد از ظهر پس از اقامه نمازتان در یکی‌ از مساجد شمیران به اتفاق راننده به منزل این خانوم تشریف میبردین. و شوهر بی‌ نوا نیز در زندان دچار جنون شد.

اون وقت شما دم از ولایت خدا میزنید؟

آیا میدانید رنجبر حالا در یکی‌ از بیمارستنهای روانی‌ تهران بستری هست. شما پس از یکی‌ دو سال رابطه با همسر ایشون بعد از این که فهمیدین وزارت پیگیر ماجرا هست با قول دادن بخشی از سهام کارخانه لاستیک سازی دنا ایشون رو رها کردین. ولی‌ نه از سهم دنا خبری شد نه از وعده شما. که بعد هم تهدیدش کردین و پسرتون حمید یزدی رو به سراغ خانوم فرستادین.


اگر بخواهم تمام کثافت کاری‌هایی‌ شما رو بنویسم، هزاران تـُن پرونده در جاهای مختلف از قوه قضایه، وزارت اطلاعات، حفاظت فلان و... از شما و فرزندتان موجود است که متاسفانه به خاطر این پرونده ها، دولت کودتا از شما در حال سوء استفاده است، مرد باش و اون لباس رو در بیار و بیا در حضور مردم اعلام کن که اشتباه کردی، یا اینکه منتظر بمان تا مردم ایران امثال تو رو محاکمه و به سزای عمل ننگینتون برسونند، تف به تو و وجدان کثیفت د و روزی تو و خانوادت در دادگاه ملت ایران محکوم خواهید شد، به امید آن روز.

  • انتشار این نامه لزوماً اندیشه و سازکار این تارنگاشت را منعکس ننموده و تنها بازتاب آن است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر